تالار در مشهد , تالار شیک در مشهد , تالار ارزان در مشهد، آتلیه در مشهد

این وبلاگ به معرفی تالار ها در مشهد می پردازد

تالار در مشهد , تالار شیک در مشهد , تالار ارزان در مشهد، آتلیه در مشهد

این وبلاگ به معرفی تالار ها در مشهد می پردازد

به معرفی آتلیه در مشهد، سالن زیبایی در مشهد و تالار در مشهد می پردازد

آخرین مطالب

مراسم ازدواج در نیشابور

چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۴ ب.ظ


مراسم ازدواج در نیشابور

·         خواستگاری :

در نیشابور نیز مانند شهرهای دیگر چون زمان ازدواج پسری فرا رسد مادر وی بهمراه چند تن از زنان فامیل به خواستگاری دختر مورد نظر می روند و از آنجایی که دو خانواده به علت محلی بودن اکثراً یکدیگر را می شناسند با هم صحبت کرده و پس از آن توافق خود را اعلام میدارند .

·         بله بُرون :

نخست آیین قند شکنی است و آن این چنین است که شبی تعدادی از ریش سفیدان و بزرگان نزدیک به داماد به خانه ی عروس رفته و قرار و مدار ازدواج را می گذارند و مسوده قباله (کابین نامه خطی) را تهیه کرده و پس از حرف و بحث و چانه زدن چون کار انجام پذیرفت به نسبت سرمایه ی داماد و استطاعت مالی او دستمال هایی که توسط عروس گلدوزی و بافته شده است با مقداری قند تقدیم بزرگان و ریش سفیدان می کنند و این نشانه ی قبول و اتمام کار است . در همین شب قرار عقد را می گذارند .

·         عـقد کنان :

در این روز مَشاطِّه به خانه ی پدر عروس می رود و عروس را برای مراسم عقد آماده می نماید . عده ای از زنان نزدیک به عروس کار چیدن سفره ی عقد را انجام می دهند . در شهر نیشابور در سفره عقد طَبَقِ عاطِل و باطِل که از ضروریات است و شامل : اِسپند ، گردو ، هِل سفید ، فندق ، کُندُر و ... می باشد اهمیت زیادی دارد و همچنین نان و پنیر که نشانه ی برکت و سرسبزی است و تخم مرغ به مقدار بچه های دلخواه عروس و داماد و همچنین ظرفی عسل و روغن می گذارند . تعدادی گردو را زیر پای عروس می ریزند تا بر فامیل داماد مسلط باشد و عاطِل و باطِل هم نگاه داشته می شود تا اگر روزی بخت عروس بسته شد اِسپند و کُندُر را بسوزانند تا بختش باز گردد . البته آینه ، شمعدان و قرآن هم بر سر سفره عقد موجود می باشد . در زمان خواندن خطبه ی عقد رسم است به بستن داماد یا "قفل کردن" که با خواندن وِرد و بستن چاقو یا گره زدن پارچه داماد را می بندند . عجیب اینکه مادر زن و اقوام عروس معتقدند که تا شب عروسی از داماد کاری ساخته نیست  . این رسم جز خرافه و خود فریبی چیز دیگری نیست گرچه بهرحال رسمی معمول است .

·         نامزدی :

در فاصله ی عقد تا عروسی معمولاً در شب چلّه داماد وظیفه دارد که پیشکش هایی به خانه ی عروس بفرستد و خانواده ی عروس تنها هنگام نوروز به داماد و خویشان نزدیکش عیدی یا دست جامه می دهند . دست جامه در مقابل آنچه که داماد می آورد و شام عروسی است . از دیگر رسوم آیین "باغ کولی" است و آن ، این است که در فاصله ی عقد تا عروسی داماد و اقوام وی وظیفه دارند هنگام شخم زدن زمین در اوایل بهار برای خانواده ی عروس بیگاری کنند . به این معنی که در کندن زمین و باغ و زیر و رو کردن خاک به آنان کمک کنند و اهمیّت داماد از همین جا معلوم می شود لذا هرچه داماد نفرات بیشتری اعزام کند معتبرتر خواهد بود . همچنین بهنگام دِرو داماد شخصاً باید در بیشتر کارهای کشاورزی به پدر عروس یاری دهد و تقریباً در این مدّت داماد مطیع خانواده ی عروس است . آیین نامزدی دُشوارترین قسمت است زیرا که برادران و پدر عروس در این مورد بسیار سخت گیرند . در این مدّت عروس و داماد حق ندارند با هم برقصند و یا محبت نشان داده و خوش و بِش کنند . البته مادر عروس از رابطه ی پسر و دختر خبر دارد و معمولاً با هدیه ای که داماد می آورد زبان مادر زن را می بندد .

·         حَنابندان و بَنداَندازان :

شب قبل از عروسی مراسم حنابندان اجرا می شود لیکن در عروسی های سنتی نیشابور مراسم بند اندازان قبل از عروسی آداب و ترتیب خاصی داشته و در این مراسم معمولاً اولین تار موی عروس بوسیله ی خوشبخت ترین زن حاضر با یک تکّه قند یا نبات کَنده می شود .

·         عروسی :

چون زمان عروسی فرا رسد ، طبق معمول ابتدا مراسم خرید صورت می گیرد و قسمتی از این خرید جهیزیه است که توسط خانواده ی عروس انجام می یابد و قسمتی دیگر بر عهده ی داماد است و مبلغی را که در قباله ذکر شده می پردازد تا برای عروس وسایلی تهیه نمایند . بعد از خرید روز هیزم آوری فرا می رسد . در این روز جمعی از دوستان و کسان داماد راهی کوه و صحرا می شوند و با الاغ به جمع آوری هیزم می پردازند و به شکل کاروان شادی راهی خانه ی داماد می شوند . در روستا زنان ، مردان و کودکان دایره زنان ، دست افشان و پای کوبان آنان را استقبال می کنند . در همین روزها شبی که به شب لحاف یا "سرلحافی" معروف است جماعتی از خویشاوندان دو فامیل با هدایایی که معمولاً که کلّه قند است به خانه ی عروس می روند و در دوختن لحاف و شادی عروس و داماد شرکت میجویند و نیز برای روزی که قرار است نان عروسی پخته شود خویشاوندان و فامیل با هدایایی از همان دست به خانه ی داماد می روند و شادی کنان نان عروسی را می پزند و این روز را اصطلاحاً "روز خمیر" می گویند و اما رسم دیگری هم هست که آن را آیین "خَربَره" می نامند . معمولاً چند روز قبل از عروسی ، داماد بنا به استطاعت مالی و وسعت سرمایه اش یک یا چند بار گندم با برنج ، قند ، چای ، روغن ، صابون ، حنا و یک یا چند گوسفند به خانه ی عروس می فرستد . از آنجا که این هدایا به وسیله ی الاغ حمل می شود به خَربَره شهرت یافته است . دعوت عروسی در روستا توسط حمامی و دلّاک (سلمانی) انجام می گیرد و بوسیله ی نامه از طرف داماد افرادی دعوت می شوند و مهمان دعوت شده هم به قاصد بعنوان سپاس و تشکر مزدی می دهد لیکن در برخی جاها داماد برای مدعوین خارجی به نسبت اهمیت آنان هدایایی که معمولاً شامل مرغ ، گوسفند و قند است توسط پیک نامه می فرستد .

روز عروسی صبحگاهان داماد با چند تن از دوستان نزدیکش به حمام میرود . پس از چند ساعت استحمام نزدیک ظهر خبر می دهند که شاه داماد از حمام می آید . اوج هیجان عروسی از اینجا آغاز می شود که همه ی اهالی روستا با دُهُلی و سُرنا رقص کنان به طرف حمام می روند و جمعیت بسیار زیادی در داخل و خارج حمام از زن ومرد اجتماع می کنند . داماد از گرم خانه ی حمام که بیرون می آید لقب سلطان می گیرد و با وقار و متانت ویژه ای ورودی حمام بر صفحه ای می نشیند و چشمانش را سُرمه می کشند و معمولاً یکی از کسانی که در روستا از احترام فوق العاده ای برخوردار است بعنوان وزیر دست راست سلطان انتخاب می شود . با ترتیب و تشریفات خاصی وزیر دست راست و نیز وزیر دست چپ او دهان وی را شیرین کرده و لباس نو بر تنش می نمایند و در حین این امر اگر اشتباهی از سمت وزراء صورت گیرد به پرداخت جریمه محکوم می شوند . آن گاه به مادر ، خواهر و کسان دیگر داماد اجازه ی ورود داده می شود . نزدیکان داماد ، مادر و خواهرش با سینی های اسپند و شیرینی وارد می شوند و بر سر سلطان که از این لحظه به راستی رفتار شاهانه دارد شیرینی می ریزند . مردم بهترین لباس خود را پوشیده و هر چه فامیل داماد بیشتر و ثروتمند تر باشند ، مراسم با شکوه تر است . وقتی داماد از حمام خارج می شود بیست و یک تیر به افتخارش شلیک می کنند و رقص و چوب بازی و دستمال بازی شروع می شود . با چاووشی و سلام و صلوات و ساز و آواز و رقص ، سلطان را تا میدان گاهی که در فضایی باز تعبیه کرده اند می برند . وی را به تخت می نشانند و شروع به رقص می کنند . آن گاه پدر عروس فوراً و خود سرانه به جلو آمده و صورت سلطان را می بوسد و از معرکه به در می رود و سپس وزیر دست راست چند نفر فراش اتخاب کرده و پدر داماد را نیز فرا می خواند . با صدای بلند رو به او کرده و می گوید : شنیده ام تو خَراج هفت مملکت را گرفته و احتکار کرده و در مال سلطان دَخل و تَصَرّف کرده ای . پدر داماد از درِ پوزش درآمده و میگوید : قربان ما هر چه داریم از دولت سلطان است و در اختیار اوست . وزیر می گوید : چون تو پدر سلطان هستی و گذشت سلطان زیاد است بخشیده می شوی به شرط آنکه خَراج باز گذاری . اکنون صورت سلطان را ببوس . پدر داماد جلو آمده ، سلطان با وقار و متانت از جا بلند می شود و دست پدر را می بوسد و پدر نیز در حالی که قطرات اشک شادی را پنهان می سازد صورت فرزند را می بوسد . پس از وی برادران ، عموها و دیگر نزدیکان سلطان(با توجه به سن) یکایک احضار می شوند و دست و صورت سلطان را می بوسند و آنگاه از روی فهرستی که قبلاً تهیه شده است بقیه افراد به شرف حضور نائل آمده و رخصت روبوسی پیدا می کنند . پس از آن از اطراف ، سینی ها و طَبَق های پیشکشی احضار شوندگان به پیشگاه سلطان عرضه می شود که معمولاً در همه ی این پیشکشی ها جوزقند(هلوی پوست کنده که داخل آن مغز گردو است و به صورت گردنبند به نخ کشیده شده می باشد) و شیرینی و میوه ، پول و کلّه قند قرار دارد و برخی نیز گوسفندی پروار می آورند . وزیر دست راست نام آورندگان پیشکشی ها را اعلام می کند . پول ها توسط وزراء صورت برداری می شود و میوه و شیرینی ها را روی هم انبار می کنند و نسبت به اهمیت داماد ممکن است تا بیست رأس گوسفند هم جمع شود . زمانی که همه ی هدایا جمع شد شام عروسی توسط وزراء نرخ گذاری می شود . البته کسانی که هدیه تقدیم می کنند از پرداخت قیمت شام عروسی معافند ، لیکن  از آنجا که این غذا را سور شادی و متبرک می دانند همه ی اهل روستا خود را برای پرداخت نرخ تعیین شده آماده کرده و نام نویسی می کنند و مبلغ را فی المجلس می پردازند . مهمانانی که از شهر ها یا روستاهای دیگر می آیند تحفه هایی را با خود می آورند که در روستا خلعت نامیده می شود و برخی نیز مبلغی پول می دهند . این رسم در برخی از روستاها نام های مختلفی دارد بعنوان مثال برخی آن را ته لواشی می نامند و مراسم پای تخت سلطان در حالی که بار دیگر داماد در همان محل ، لباسی که از خانواده ی عروس با دُهُلی و سُرنا آورده می شود به تن می کند البته نه در برابر جمعیت ، آنگاه برای خوردن ناهار که حلیم یا آبگوشت است به خانه ی سلطان می روند . این ناهار رایگان است اما معمولاً کسی که برای صرف ناهار می رود ، شام عروسی را هم از دست نمی دهد . بعد از ناهار مجدد رقص کنان و دست افشان از خانه بیرون می آیند . داماد از سمتی و عروس را از سمتی دیگر در حالی که سراپایش پوشیده است و مقنعه ای بر ماهتاب رُخ دارد می آورند و هنگامه ای از سُرنا و طَبل برپا می کنند و جهاز را نیز به دنبال عروس می آورند . هرجا این دو دسته تلاقی کنند داماد با وقار چند قدمی را به سوی عروس پیش رفته و عروس نیز چند گام پیش می آید . آن گاه داماد انار یا سیب سرخی را به سوی او پرتاب می کند و چند سیب یا انار نیز در معیت عروس به طرف جمعیت می اندازد . آنگاه او را بلند کرده و چرخی می زند و مقداری پول روی سرش می ریزد . عروس دستمالی در دست راست دارد که یک طرف آن را داماد می گیرد . دسته جمعی بسوی خانه ی داماد حرکت می کنند . از درب خانه فقط زنان داخل شده و مردان بازمیگردند . معمولاً عروسی سه شب است که با تشریفات آن حتی تا یک هفته بطول می کشد و در این مدت سه روز و سه شب رقص و سرور برپاست و سلطان که طیلسان واری بر دوش و دستاری بر دست دارد ، خصوصاً در این سه شب اُبُهَت و کَر و فَرّی داشته و جلال و شکوه خاصی دارد . شب ها بر تخت جلوس می کند و در فضای باز روبروی درب نمایش هایی ترتیب می دهند و رقص محلی اجرا می کنند . لازم بذکر است در اینگونه مراسم سلطان سخنی بر زبان جاری نمی کند . هنگامی که عروسی را به پیشواز داماد می برند ، خانواده ی داماد چیزی را از خانه ی عروس به صورت پنهانی برداشته و به منزل داماد می برند که این کار به دزدیدن عقل عروس معروف است . هنگامی که عروس می خواهد وارد خانه ی داماد شود در ورودی درب یک کاسه ی آب قرار می دهند و اعتقاد دارند که اگر هر کدام ، عروس یا داماد کاسه ی آب را واژگون کند زبانش بر طرف دیگر مسلط خواهد بود . اما عروس از وارد شدن به خانه ی داماد امتناع کرده و در این زمان فامیل داماد هر کدام هدیه ای که درخت گردو را هم شامل می شود(درختان گردو هر کدام سند جداگانه ای داشته و به تنهایی خرید و فروش می شوند) و یا مواردی مثل گوسفند ، مبلغی پول و یا قالیچه تقدیم عروس کرده تا او را برای رفتن به خانه ی داماد راضی کنند . در سومین شب عروسی نیز عروس به خانه ی پدرش به مهمانی می رود و به قولی پا گُشا می شود .

·         پا تختی :

در فردای عروسی نیز نزدیکان عروس و داماد با هدایایی به خانه ی عروس و داماد می روند که این مراسم پاتخت نامیده می شود .

منبع:تالار در مشهد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی